در سطح نظامی، توسعه ظرفیتهای موشکی نقطهزن، دفاع هوایی لایهای و راهبردهای نبرد نامتقارن در منطقه ازجمله اولویتهاست. حمله اخیر نشان داد که وابستگی بیش از حد به زیرساختهای متمرکز و آشکار هستهای، یک آسیبپذیری استراتژیک است. در پاسخ، ایران باید بهسوی چندلایهسازی ساختار دفاعی، پراکندگی زیرساختها و تنوع در ظرفیتهای بازدارنده هستهای ــ سایبری ــ پهپادی حرکت کند.
از منظر سیاست خارجی، تحولات اخیر در محور مقاومت و حمله نظامی اخیر به تأسیسات نظامی و هسته ای ایران، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را وارد مرحلهای کرده است که در آن نهتنها دفاع از منافع ملی، بلکه بازطراحی کل منظومه کنش خارجی ضرورت مییابد. در این چارچوب، سیاست خارجی ایران باید در سه سطح منطقهای، بینالمللی و چندجانبهگرایی برمبنای ترکیبی از نرمش راهبردی، پایداری فعال، و تعامل هوشمندانه با فرصتهای بینالمللی همراه با ابتکار عمل سیاسی و روایتسازی هوشمندانه در عرصه بینالملل است سازماندهی شود. در مواجهه با حمله نظامی مستقیم و ائتلاف آشکار میان آمریکا، اسرائیل و بازیگران نیابتی یا حامی در منطقه، ایران ناگزیر از بازتعریف و چندلایهسازی سیاست خارجی خود است و می بایست سیاست خارجی خود را از رویکرد سنتی تقابلی یا انفعالی به سمت یک راهبرد هوشمند، ترکیبی، منعطف و چندساحتی سوق دهد. این سیاست نهتنها برپایه قدرت سخت، بلکه بر بنیان قدرت نرم، موازنهسازی منطقهای و اجماعسازی بینالمللی ایران در چهار جبهه بازدارندگی، دیپلماسی چندجانبه، موازنهسازی منطقهای و روایتسازی بینالمللی، راهبردهای مؤثر استوار خواهد بود.
در همین ارتباط، پاسخ راهبردی ایران به حمله آمریکا ــ اسرائیل مستلزم دیپلماسی چندجانبه فعال و احیای روابط با بلوکهای جدید قدرت است. ایران باید از فرصت ایجادشده برای تحکیم پیوند با قدرتهای غیرغربی نظیر چین، روسیه و اعضای گروه بریکس بهره گیرد. عضویت ایران در سازمانهای منطقهای مانند بریکس، شانگهای و اکو باید از یک پیوست سمبلیک به نقش مؤثر در تعریف سیاستهای مشترک ارتقا یابد. برگزاری نشست فوقالعاده سازمان همکاری شانگهای یا بریکس پلاس با موضوع حمله به ایران میتواند تهران را بهعنوان قربانی یکجانبهگرایی معرفی نماید. ایران میتواند با ابتکارعمل در بلوکهایی نظیر سازمان همکاری شانگهای، پیمان بریکسپلاس و اکو، اجماع امنیتی ــ اقتصادی تازهای را علیه مداخلات فرامنطقهای شکل دهد. درعینحال، ایران باید تلاش کند حمایت کشورهای منطقهای مانند عراق، سوریه، قطر و حتی ترکیه را از طریق کانالهای دوجانبه و سازمانهایی، چون اکو یا سازمان کنفرانس اسلامی جلب کند.
یکی از پیچیدگی های سیاست خارجی کشور دوگانه وابستگی یا توازن در سیاستخارجی است. یکی از چالشهای کلیدی ایران، مدیریت این رقابت بدون گرفتارشدن در وابستگی به یکی از دو قدرت بزرگ است. چین بهرغم روابط اقتصادی گسترده با ایران، همواره رویکردی محتاطانه و مصلحتگرایانه در مواجهه با تحریمها و فشارهای آمریکا اتخاذ کرده است. بنابراین، اتکای کامل به چین میتواند ظرفیت چانهزنی ایران را کاهش دهد. در نقطه مقابل، ایالاتمتحده نشان داده است که تمایل به تعامل با ایران را صرفا در صورت عقبنشینی کامل از محور مقاومت، فناوری هستهای و روابط با چین بررسی خواهد کرد. در نتیجه، ایران باید راهبردی مبتنی بر توازن نسبی اتخاذ کند که بتواند هم از فرصتهای اقتصادی چین بهرهبرداری کند و هم در برابر فشارهای آمریکا ظرفیت مانور داشته باشد.
در کنار مقابله با محور واشنگتن ــ تلآویو، ایران باید روابط خود را با کشورهایی، چون فرانسه، آلمان، آفریقای جنوبی، برزیل، مالزی و اندونزی تقویت کند. بسیاری از این کشورها از تداوم بحران در خاورمیانه متضرر میشوند و میتوانند در راستای توازن سیاستی در مجامع بینالمللی با ایران همراه شوند.
بهرهگیری از دیپلماسی عمومی و حقوقی بینالمللی راهکار مؤثر دیگری است که باید با جدیت دنبال شود. در جهان امروز، نبرد روایتها گاه مؤثرتر از نبردهای نظامی است. ایران باید با روایتسازی هدفمند، افکارعمومی بینالمللی را با خود همراه کند. در دورهای که جنگها نهفقط در میدان نبرد، بلکه در افکارعمومی جهان جریان دارند، ایران باید در عرصه رسانههای جهانی، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای بینالمللی روایت خود را از واقعیت تهاجم آمریکا و اسرائیل و حق دفاع مشروع منتشر کند. روایت رسانهای مؤثر از قربانیشدن ایران در یک حمله پیشدستانه بدون مجوز شورای امنیت میتواند افکارعمومی جهان جنوب را با ایران همسو کند. این امر با راهاندازی شبکههای چندزبانه، استفاده از ظرفیت نخبگان بینالمللی، و تعامل با اندیشکدهها و رسانههای فرامنطقهای امکانپذیر است.
نظام حقوقی بینالملل، اگرچه در موارد مشابه معمولا جانب قدرتها را میگیرد، اما میتواند بهعنوان یک ابزار مکمل برای مشروعسازی موضع ایران بهکار رود. ایران همچنین باید از ظرفیت حقوقی سازمان ملل، شورای حقوقبشر، دادگاه بینالمللی دادگستری و نهادهای غیردولتی برای طرح شکایت و افشای نقض حقوق بینالملل توسط آمریکا و اسرائیل بهره گیرد. فعالسازی ظرفیتهای حقوقی و مشروعیتسازی دفاع مشروع مستلزم استفاده از سازوکارهای حقوق بینالملل نظیر ماده ۵۱ منشور ملل متحد، دادگاه بینالمللی دادگستری، شورای حقوقبشر، گزارشگر ویژه آثار منفی تحریمها، و حتی دیوان بینالمللی کیفری برای اثبات حمله پیشدستانه و نقض قوانین بینالمللی توسط آمریکا و اسرائیل، میتواند مشروعیت پاسخ دفاعی ایران را تثبیت کند و زمینه انزوای دیپلماتیک مهاجمان را فراهم سازد.